درج شده توسط: مدیر سایت

کارگاه علمی و آموزشی رابطه ادبیات و فلسفه در دانشگاه برگزار شد

27 Dec 2015

کد خبر : 879376

تعداد بازدید : 5

در این نشست علمی،دکتر قاسم زاده عضو هیئت علمی رشته ادبیات فارسی ، ضمن خوش آمد گویی به استادان مدعو و دانشجویان تبر لازمه ی برگزاری همایش های مشترک بین ادبیات و فلسفه تاکید کرد. دکتر حکاک ( عضو هیئت علمی گروه فلسفه اسلامی ) در باب ارتباط این دو رشته سخن خود را آغاز کرد وی در ادامه سخن خود اظهار کرد : ادبیات هنر است ، هنر بیان و چگونه بیان کردن است و سخن عالی است نه یک سخن عادی ! هر گاه کلام فصاحت و شیوایی یافت ، وارد عرصه ادبیات می شود و آنچه کلام را ادبی میکند قواعدی است که علما ی کلام آن را معنای و بیان و بدیع تعریف کرده اند . در زمینه ارتباط ادبیات و فلسفه  دکتر حکاک بیان داشت: اگر فلسفه بخواهد بحث های دقیق فلسفی را بیان کند نیازی به ادبیات ندارد بلکه مطابق قواعد زبان مفهوم خود را بررسی مینماید. وی در ادامه ی افزود: وجود مباحثی تعریفی از اصطلاخات فلسفی " فلسفه وجود و ماهیت و علم اخلاق را ارائه داد و بیان کرد: اگر فیلسوف بخواهد در بخش هایی که فلسفه جنبه ی کاربردی پیدا می کند و از بحث های تخصصی و متافیزیک خارج می شود کمی فراتر رود. در جایی که فلسفه خالت عام است نه خاص و در زندگی مردم راه پیدا می کند و در بخش فلسفه ی زندگی که با عموم مردم سرو کار دارد از حوزه ی تخصصی خارج می شود و با ادبیات رابطه پیدا می کند.به عنوان مثال : خیام .و مولوی مفاهیمی از دنیا و آخرت و ... را به وسیله ادبیات ماندگار کرده اند. دکتر حکاک اظهار داشت:پیوند ادبیات و فلسفه باعث جاودانگی فلسفه می شود. و ادبیات از لحاظ های متعددی "شعر"آن بیشتر تاثیر گذار است تا نثر آن. سعدی حکمتش سراسر جهان اسلام و جهان غیر اسلام را گرفته است و پیامبروار حکمت م یدهد. و همچنین حافظ اشعارش از حیث آنکه از قران و حکمت بهره برده و از فنای دنیا و عرفان و عشق الهی و مجازی سخن گفته ،ماندگار شده است. دکتر حکاک در ادامه ی سخن خود گفت:و همینطور فردوسی ، البته می خواهند عده ای عمدتا ،ازائد صلی   او جاهل خود را جلوه دهند در حالی که فردوسی از سعدی موضع موثریدارد.«فلسفه به ادبیات محتوا می بخشد ، اگر تفکر نباشد ، شاعر سطح فکری اش پایین باشد از همه لحاظ آنقدر معروف نمیشود که با وجود حکمت و جهانبخشی در اشعارش به شهرت برسد. وی در ادامه شعرایی معاصر را مثال زد که آنها عشق نیست و از اندیشه های فلسفی خالی است و تعبیری که از آن میتوان کرد تن پیمایی است و تنها عشق زمینی را هدف قرار داده است. وی در خصوص ارتباط فسفه و نقد ادبی نیز بیان داشت:آنجا که نقد محتوی میکنیم و نه نقد روانشناسی و ...نقد فلسفی است . وی در زمینه  فلسفه و ادبیات نیز گفت: فلسفه به ادبیات محتوی می بخشد ،اگر فلسفه نباشد ،دامنه نفوذ شاعر در ادبیات محمدود خواهد شد و تنها آثار های که مفاهیم مورد نقد خود را در قالب ادبیات و به خصوص شعر بیان کرده اند ماندگار شده اند. بعد از سخنرانی دکتر حکاک ، دکتر قافله باشی (عضو هیئت علمی رشته ی زبان و ادبیات فارسی) در ادامه بحث نسبت ادبیات و فلسفه ابتدا با غزلی از حافظ به مناسبت شب یلدای و به بهانه ی رسیدن به بیتی از غزل که فلسفی است آغاز کرد . وی ضمن تاکید بر کلمه ی در جوهر فرد و اشاره به اینکه یک بحث طولانی ،فلسفی می طلبد کتابهای در مورد ارتیاط ادبیات و فلسفه معرفی کرد.دکتر عبد احسین زرین کوب و شعر بی دروغ و شعر بی نقاب ( یکی از باب های آن درباره ی نقد ادبیات و فلسفه است) وی در ادامه مباحثی فهرست وار در باب نسبت این دو رشته عنوان کرد و اظهار داشت در بحث اول  ابتدا باید از ادبیات تعریف کاملی شود و بعد فلسفه و منظور از هر کدام از مبحث ها و ارتباط آنها را بیان شود مباحث فلسفی در متون ادبیات فراوان است . در طول تاریخ و فرهنگ و اندیشه شعر نمونه های فلسفی و کلماتی و عرفانی و حتی اخلاقی تداخل دارندو ترکیب آنها را در مخزن الاسرار به طور نمونه میتوان مشاهده کرد. دکتر قافله باشی افزود: اگر منظور ما از فلسفه تفکر است ادبیات ما مملوء از تفکر است. استاد قافله باشی در باب مقوله  مخالفت با فلسفه  بیان کرد: اینکه باب شده که ما با غرب مخالفیم ، در حالی که مخالف نیستیم و از هر اندیشه ی تابناکی که از هر جای ی باشد استقبال می کنیم اما معقوله ای به نام غرب زدگی وجود دارد که نباید تئوری های این گونه راد برتن ادبیات پیاده کنیم و موضوع سکولار بودن بعضی از فلاسفه مطرح است . که عرفا هم به شدت با آن مخالفند. و همچنین شاعرانی همجون خاقانی و حافظ که تعریضی بر فلسفه مشاء ابن سینا دارد . در پایان دانشجویان سئوالات خود را مطرح کردند.در سئوالی مطرح شد که با توجه به اینکه عده ای معتقدند وارد کردن آرایه و صنایع ادبی در فلیفه9 ابهام آمیز است آیا این بحث مورد تایید است و آیا نویسنده و شاعری هستند که فلسفه را به رشته ی شعر یا نوشته در آورده باشند که ابهام ایجاد نکرده باشند.اگ هست معرفی کنید؟ دکتر حکاکدر پاسخ اظهار داشت:تاثیر بد ی نخواهد داشت البته عده ای از شاعران از جمله بیدل دهلوی در استفاده از مباحث فلسفی در شعر معما گونه و مبهم سخن گفتند که ناشی از افراط و زیاده گویی است چرا که سبک هند ی سبک تک بیتی هاست .دکتر قافله باشی نیز در ادامه ی جواب این دانشجو بیان کرد : البته خاقانی و نظامی به طرز بهتری از مباحث فلسفی استفاده کردند.