درج شده توسط: مدیر سایت

کرسی آزاداندیشی "بررسی اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری" برگزار شد

24 Jun 2016

کد خبر : 884366

تعداد بازدید : 3

این کرسی با حضور دکتر عبدرالرزاق حسامی ­فر عضو هیأت علمی گروه فلسفه، دکتر محمدرضا جلالی عضو هیأت علمی گروه روانشناسی و دکتر سید علی قاسم ­زاده عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی به عنوان مجری کارشناس در تالار دانشکده علوم انسانی برگزار شد. در ابتدای این نشست دکتر قاسم­ زاده ضمن خوشامد­گویی به حاضران به عنوان مقدمه­ به معرفی استاد شهید مرتضی مطهری پرداخت و در ادامه دکتر جلالی با تشریح خصوصیات علمی استاد شهید مطهری گفت: استاد مطهری از متفکران و احیاگران تفکر دینی در دوره معاصر به حساب می­ آید و ایشان از روحانیونی بودند که نگاه احیاگرانه داشتند و سعی داشتند خیلی از خرافه ­ها را بزدایند و مسائل مغفول واقع شده را مطرح می­ کنند یا مسائلی که بتواند پاسخگوی مسائل جدید جامعه باشد. استاد مطهری به شدت در مسائل نظری کاری می­ کردند و مدافع تضارب افکار بودند و کاملا با شخص پرستی و شخص محوری مخالفت می ­کردند. ایشان تأکید داشتند که در جامعه نباید اخبار کانالیزه و کنترل شود همچنین مسائل جدید و مستحدث ه­ای از قبیل بحث عدالت اجتماعی مباحث اقتصادی مسائل فقهی که مغفول واقع شده ­اند و مضامین جدید مثل تعالیم لیبرالیستی دموکراسی حتی جامعه بی طبقه و .... مطرح می ­کردند که متناسب با رویکرد فکری و ساختار شخصیتی ایشان مسائلی است که می تواند مورد بررسی و نقد واقع بشود. دکتر حسامی ­فر ضمن بیان ویژگی­ های نقد و نقادی بیان داشت: ما همواره باید به این نکته توجه داشته باشیم که نقد هر متفکری، چه فیلسوف چه غیر فیلسوف، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، در صورتی که انسان شرایط نقادی را رعایت کند و به نقد اندیشه بپردازد نه نقد شخص واقعا ارزشمند است. ما به شدت نیازمند نقد اندیشه­ های متفکرانمان هستیم و یکی از آسیب­ هایی که گاهی در دایره تفکر دینی اتفاق می­ افتد این است که به خاطر قداست اندیشه­ های دینی، کمتر مورد نقد قرار می­گیرند و ما برای این که بتوانیم عمق آن اندیشه ­ها را بشناسیم باید اندیشه­ ها را مورد نقد قرار بدهیم. بنابراین ما باید به نقد اندیشه­های هر یک از فیلسوفان از افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت، ابن سینا، ملاصدرا، مرحوم شهید مطهری و علامه طباطبایی و همه کسانی که اندیشه هایی داشتند بپردازیم. دکتر جلالی با اشاره به ویژگی اقتدارگرایانه­ ی استاد مطهری در عقاید خود گفت: مرحوم مطهری از لحاظ فکری اعتقاد کامل به تضارب افکار داشت و در آثار خودش مستندات فردی نداشت اما به هر حال شخصیت انسان­ها بر نحوه­ ی تفکرشان تاثیر می­ گذارد. ایشان اهل تساهل و تسامح و احتجاج­ های فکری نبودند و در اعتقادات خود انعطاف­ پذیر نبودند و در بحث­ های فکری اقتدار گرایانه نظر می دادند. برای مرحوم مطهری هیچ دینی و هیچ قرائتی و هیچ معرفت و تعلیم و تربیتی و هیچ نوع اخلاقی غیر اسلام پذیرفته نیست و حتی هیچ انسانی غیر از مسلمان هم پذیرفته نیست. وی افزود: تفاوتی که برخی معتقدند بین مرحوم مطهری و سایر نوگراهای دینی وجود داشته، این بوده که گفته می ­شود نوگراهای دینی و روشنفکران دینی سعیشان این بوده که اسلام را بیشتر با مدرنیته و مسائل مدرن سازگار کنند ولی ذهینت آن­ها و محور بحثشان مسائل مدرنیته بوده است. و غیر از مرجعیت دینی مرجعیت دیگری را هم که آن را مغایر با دین نمی دیدند، قبول داشتند. دکتر حسامی ­فر در جواب مسائل مطرح شده از سوی دکتر جلالی اظهار داشت: می­ توان پذیرفت که مرحوم مطهری گاهی اهل تساهل و تسامح نبودند و گاهی در آثارشان اظهاراتی دارند که می توان گفت قیم مآبانه است. اما اگر بخواهیم در مورد مرحوم مطهری داوری کلی داشته باشیم باید از دو جنبه به ایشان نگاه کنیم. یکی از بعد روانشناختی و یکی از بعد کسی که در حوزه فلسفه کار می کند. از جهت نگاه روانشناختی به شخصیت ایشان می ­توان گفت که ایشان چون لباس روحانیت را به تن داشتند و مدافع رسمی دین بودند، مسئولیتی نسبت به دین احساس می­کردند و این احساس بر تمام رفتارهای ایشان مؤثر بود. وی خاطر نشان کرد: اما از سوی دیگر ایشان یک فیلسوف بود و فیلسوف کسی است که فقط ملتزم به حقیقت است و فقط بر اساس اصول عقلانی پیش می­رود. من معتقدم که اگر چه در آثار آقای مطهری آن جنبه­ی روانشناختی مؤثر بوده است و این جنبه در آثار ایشان مثل نامه­ای که به امام در خصوص دکتر شریعتی نوشتند و قضاوت­هایی که درباره­ی او کردند که قابل نقد است. و این جنبه بسیار کمرنگ است.مشی ایشان در آثارشان بیشتر فیلسوفانه است چنانکه در پاورقی­های کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و سایر آثار فلسفی خود سعی می­کند به قواعد و اصول فلسفه پایبند باشد و تقریبا نود درصد آثار ایشان بر اساس همین جنبه نوشته شده است. دکتر حسامی­فر افزود: مرحوم شهید مطهری آنچه در چارچوب اسلام هست را می­ پذیرند به همین دلیل اخلاق غیراسلامی و یا ایدئولوژی غیراسلامی را نمی­ پذیرند. می­توان گفت آقای مطهری در آثار فلسفی بیشتر سعی می­ کنند فیلسوف باشند و کمتر از جنبه­ ی تعهد دینی وارد بحث می­شوند. اما در بحث­ های اخلاقی و دینی به خاطر احساس مسئولیت دینی، این تعهد را دارند. وی در ادامه بیان داشت: من در مطالعه­ ی دیدگاه اخلاقی شهید مطهری با یک پارادوکس مواجه شدم و سعی کردم یک راه حل پیدا کنم. آقای مطهری از یک سو اخلاق را به خودی خود ارزشمند می ­داند و تا جایی پیش می رود که معتقد است ما می توانیم مسلمان فطری داشته باشیم یعنی کسی که رسما مسلمان نیست ولی اخلاق انسانی دارد و مسلمان فطری شناخته می­شود. ایشان این را فی نفسه ارزشمند می­ داند. اما در جای دیگر می­ گوید دین پشتوانه­ ی اخلاق است و اگر یک نظام اخلاقی داشته باشیم که مبنایش دین نباشد مثل اسکناس بدون پشتوانه است. این دو سخن با هم تعارض دارد. من راه حلی برای این مسأله پیدا کردم که می توان در مقام تفسیر اندیشه ایشان آن را مطرح کرد. به این صورت که می توانیم بین اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی فرق بگذاریم و بگوییم مرحوم مطهری جایی که از اخلاق فردی صحبت می­کند، همانجایی است که اخلاق بدون دین را اسکناس بدون پشتوانه می­ داند. یعنی در اخلاق فردی اگر شخص اصول اخلاقی را رعایت کند اما مبانی فکری مناسبی برای اخلاق خود نداشته باشد، این اخلاق پشتوانه مناسبی ندارد و شخص را به کمال نمی­ رساند. اما در حوزه­ی اخلاق جمعی به هر حال کسی که اخلاق را رعایت می­ کند حتی اگر دین هم نداشته باشد جامعه از ناحیه ­ی او ایمن است. بنابر این در اخلاق اجتماعی باورهای شخصی چندان مهم نیست و عمل اجتماعی شخص مهم است. دکتر جلالی در پاسخ به اظهارات دکتر حسامی فر گفت: من معتقدم رویکرد شخصیتی و روانشناختی مرحوم مطهری هم در مواضعشان در مواجهه با افراد مؤثر بوده است چنانکه تفسیرها و قرائت­های خودش را از امور مقدم می­داند و قاطعانه موضع می­ گیرد. از متفکران و نوگرایان دینی به شدت انتقاد می­ کند و این انتقادها یک طرفه است و دلیلش هم این است که متفکران دینی دیگر که مورد نقد واقع می­ شدند درگیر مسائل انقلاب و مشغول مقابله با رژیم بودند. وی همچنین افزود: مرحوم مطهری فلسفه­های طراز اول جهان را با این­که زبان خارجی غیر از زبان عربی نمی­ دانست نقد کرده است. من اذعان دارم که مرحوم مطهری انسان هوشمندی بوده و با منابع محدود هم بحث­ های عمیقی کردند و توان فلسفی بالایی داشتند اما برای نقد فلسفه غرب می­ توانسته از منابع بیشتری استفاده کند. یکی از اعتراضاتی که نسبت به مرحوم مطهری وجود دارد این است که نباید وارد حوزه فلسفه غرب می ­شد. ولی البته در مورد زدودن خرافه­ها از دین قوی عمل کرده است مثل کتاب حماسه حسینی که یکی از جدی­ترین و قوی ­ترین کارهایی است که در این حوزه انجام شده است. دکتر حسامی­ فر در ادامه­ ی سخنان خود اظهار داشت: در مورد نگاه اقتدارگرایانه­ ی آقای مطهری می ­توان گفت، کسی که احساس تعهد دینی داشته باشد چون فکر می­ کند که رهبری نسلی بر عهده اوست حساسیت­ هایی دارد و تاکید دارد که راه درست را به مخاطبان نشان دهد. مرحوم مطهری با قرائت فقه ی خودش این نقدهای تند را دارد. او یک فقیه است و نمی­ تواند در فقه خیلی انقلابی فکر کند. مرحوم مطهری تعبیر ارزشمندی دارند و معتقدند که اسلام باید با مقتضیات زمان هماهنگ باشد و این هم خیلی سخت است که مرجع و مجتهدی بتواند بر خلاف سنت فقه ی نظر جدیدی ارائه کند و اینکه مراجع بتوانند حرف نو بزنند و فقه را بازخوانی کنند و با مقتضیات زمان هماهنگ کنند، کار دشواری است. اما شهید مطهری و بیش از او امام خمینی (ره) در این مسیر گام گذاشت. وی گفت: مطهری معتقد بود ما در فهممان از اسلام دچار آسیب­ هایی هستیم و او به عنوان یک عالم دینی باید به شناخت این آسیب ها بپردازد و سعی کند تفسیر نویی از مفاهیم دینی ارائه کند. ایشان حضوری در فعالیت­ های سیاسی نداشت و سعی می کرد احیاگر دین باشد. دکتر حسامی­ فر در پایان و در پاسخ به انتقاد دکتر جلالی در خصوص اینکه استاد مطهری نباید وارد حوزه­ی فلسفه­ ی غرب می شد بیان داشت: نمی توان گفت که مرحوم مطهری نباید وارد حوزه  فلسفه غرب می شد. ایشان به عنوان یک فیلسوف و کسی که در حوزه فلسفه کار می­ کند حق دارد به تحلیل اندیشه­ های هر فیلسوف و مکتب فلسفی بپردازد. ایشان در تحلیل و نقد فیلسوفان غربی کوشیده­ اند که از منابع خوبی استفاده کنند و آگاهانه وارد بحث شوند. البته اندیشه­ هایی که ایشان در این زمینه مطرح کرده ­اند می­تواند مورد نقد قرار داد. ولی باید توجه داشت که در هر حوزه­ ی فلسفی محقق بر اساس منابعی که در آن زمینه مطالعه کرده است اظهار نظر می ­کند و وجود منابع بیشتر قطعا بر قوت تحلیل­ های او تأثیر می­گذارد. امتیاز استاد مطهری در این است که با آن منابع محدود تحلیل­ های عمیقی ارائه کرده است و البته جا برای صاحب­نظران و متخصصان فلسفه غرب هست که به نقد و بررسی دیدگاه های ایشان در باب فلسفه غرب بپردازند.